مرگ من روزی فرا خواهد رسید

مرگ من روزی فرا خواهد رسید ...

بعد از مدت ها اومدم بنويسم ..... دلم براي نوشتن تنگ شده بود .... وبلاگ دوستام رو خوندم دلم شديدا براي يكيشون تنگ كسي كه از لجبازي به عشق نافرجامش رفت دختري رو گرفت چون ميدونست من ميتونم منصرفش كنم رابطش رو با من قطع كرد منم پيگير بودم ولي كاري كرد كه خواست ديگه از اون دختري كه از عشق هايي كه احتمالا هوس بود نيستم الان كسي رو دارم كه به اونا ميگم هوس كسي كه قرار مرد زندگيم بشه در آينده  خواستم برم از ايران ولي نشد دلم گير كرد الان باز اگر بگرده به يكسال و نيم پيش كه انتخابش كردم مطمئنا بازم انتخابش ميكردم از بين اون ادمهايي دم ميزدن دوستم دارند ولي كاري نكردن دوستشون داشته باشند شايد چون خوب ميفهميدمش انتخابش كردم از دوسال قبل عاشقم بود و دم نزد و يه جورايي با حرفاش خواست بهم بفهمونه منم نامردي كردم در حقش بلكه ميدونستم از روز اول دم نزدم تا سال پيش  خوشبختم كنارش فقط دوريم از هم ( فاصله شهري ) ..... و هر ماه منتظر اين راهم تا بياد دست هاي مردونش رو بگيرم .....  يك نصيحت: هميشه بگذاريد عشقتون دو طرفه باشه و اول از طرف مقابل مطمئن باشيد وگرنه خودتون اسيب ميبينيد ...... اسيبي كه من ١٠ سال يا بيشتر ديدم از نو جواني تا بزرگساليم وحالا كه جدا شدم ازش اون عاشق شده در صورتي كه من يه ذره عشق و دوست داشتن ندارم بهش و سرد شدم و گذاشتمش توي جعبه ، قفلشم گُم كردم. + نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۵/۰۷/۲۵ساعت 2:2  توسط مهسا  |  مرگ من روزی فرا خواهد رسید ...ادامه مطلب

باورم نمیشه ۴ سال گذشته از نوشتن در اینجا .... ۴ سال که انگار یه قرن برای من گذشته ...  توی آخرین نوشته بودم کسی هست دوستش دارم ولی دوست داشتنمون دوسال دوام آورد ... برای ازدواج بود و نشد ...  کلی تج مرگ من روزی فرا خواهد رسید ...ادامه مطلب